مهربانم :عشقم
دستم به قلم نمی رود
دلم به هیچ چیزخوش نیست!!!
چون درختی خشکم که نور از من رفته است
این روزها شب را با ماه به شب نشینی می نشیم
و روز را می خوابم
چشمانم خسته است
صدای باد در همه جا می پیچد و
خلوت گنجشک پرنده ی تنها که لابه لای
شاخه های درخت استراحت می کند را به هم می زند
همه چیز بر خلاف من است...
حتی تنهایی!!!
نظرات شما عزیزان:
|